و هنوزم که هنوز است ...
این اشک ها به پای شما آتشم زدند
و هنوزم که هنوز است حسین بن علی تشنه ی یار است و زنی محو تماشاست ز بالای بلندی،
الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که “الشمرُ…”
خدایا چه بگویم که “شکستند سبو را و بریدند”…
شکر خدا برای شما آتشم زدند
بردند روی نیزه دلم را و بعد از آن
یک عمر در هوای شما آتشم زدند
یک عمر در هوای شما آتشم زدند

و هنوزم که هنوز است حسین بن علی تشنه ی یار است و زنی محو تماشاست ز بالای بلندی،
الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که “الشمرُ…”
خدایا چه بگویم که “شکستند سبو را و بریدند”…
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۱ ساعت 11:24 توسط دل آرام
|
من عاشـق آن رهبــر نورا نــی خـویشم