لبخندهاي پشت خاكريز

+ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۰ ساعت 12:30 توسط دل آرام
|


به شوق خلوتی دگر که رو به راه کرده ای
تمام هستی مرا شکنجه گاه کرده ای
محله مان به یمن رفتن تو روسپید شد
لباس اهل خانه را، ولی سیاه کرده ای
چه روزها که از غمت به شکوه لب گشوده ام
و نا امید گفته ام که اشتباه کرده ای
چه بارها که گفته ام به قاب عکس کهنه ات
دل مرا شکسته ای، ببین گناه کرده ای
ولی تو باز بی صدا، درون قاب عکس خود
فقط سکوت کرده ای، فقط نگاه کرده ای


